کد مطلب:33704 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:98

برای ریشه کن شدن منکرات باید صبوری ورزید











قرآن می فرماید كه:

تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.

یكی از معانی توصیه ی به صبر این است كه انتظار نداشته باشیم نتایج زود حاصل شوند.


صد هزاران كیمیا حق آفرید
كیمیایی همچو صبر آدم ندید


(مثنوی، دفتر سوم، بیت 1854)

این صبر، هم در امور فردی و هم در امور جمعی كیمیای بسیار كار سازی است. جامعه ی بشری، ماشین نیست، بلكه مجموعه ای از افراد بشری است كه عوامل عدیده در آنها موثرند. نباید گمان كرد كه در این میان آن عاملی كه ما در كار می آوریم به آسانی بر مجموعه ی عوامل دیگر غلبه خواهد یافت. این انتظار نا به جاست. به ویژه آنكه فرد متوقع باشد نتیجه زود هم حاصل شود. این انتظارات فرد را ناكام و بلكه تلخكام خواهد نهاد.

بنابراین همواره در امر به معروف و نهی از منكر باید علاوه بر علم و شناخت صائب و دقیق، صبوری نیز داشت. گاهی برخی از منكرات چنان در طول روزگاران در دل یك جامعه راسخ شده و ریشه دوانده است. كه به قول سعدی:

بیرون نمی توان كرد الا به روزگاران

گاهی برای نشاندن یك امر در دل یك جامعه صد سال كار شده است، لذا شاید برای ریشه كن كردن آن صد سال زمان لازم باشد. نباید انتظار داشت كه سخن حق به محض عرضه شدن، بلافاصله نتیجه بدهد و ریشه ی منكر

[صفحه 278]

كنده شود. تازه این در صورتی است كه سخن حق از راهش ارائه شود، اگر از بیراهه بیان شود كه كار بسیار دشوارتر است. خداوند جهان را به نحو خاصی ساخته است و اگر كسی نحوه ی كار این دنیا را نشناسد، ناكام خواهد ماند.

هنگامی كه پیامبر (ص) از دنیا رفتند، امیرالمومنین (ع) در یكی از سخنرانی هایشان فرمودند:

الا و ان بلیتكم عادت كهیئتها

همان درد بی درمانی كه داشتید دوباره عود كرد.

درد بی درمان عربها همان اختلافات قبیله ای و تحزب ها و تعصبها بود. پیامبر (ص) هم امید نداشتند این بیماری ها به آسانی ریشه كن شوند و از میان بروند. ایشان خود نتوانستند این بیماری ها را از ریشه بكنند. پیامبر (ص) با آن نیروی اعجاز پیامبری البته نفوس زیادی را منقلب كردند اما نتوانستند ساختار اجتماعی را كاملا بر هم بزنند. بسیاری از آن گونه گرایش های تعصب آمیز در نهاد مردم راسخ ماند و در مقاطع تاریخی بعد اثرات خود را نمایان ساخت. برای مثال ابوسفیان در دربار عثمان به اطرافیان خود می گفت اكنون كه خلافت به دست تان آمده است آن را مثل گویی از این دست به آن دست بسپارید و نگذارید از این طایفه بیرون برود. یعنی نظام طایفگی دوباره زنده شده بود.

یكی از مورخان معاصر معتقد است كه واقعه عاشورا تماما معلول اختلافات قبیلگی بود[1].

حاصل آنكه اگر كسی نداند ساختمان و تاریخ جامعه اش چگونه است و نداند كه در كدام خاك بذر می افشاند، سعی بی حاصل كرده است. حتی ممكن است فرد گمان كند كه به تكلیف خود عمل كرده است، اما به واقع به چیزی دست نیافته باشد:

[صفحه 279]

او بمانده دور از مطلوب خویش
سعی ضایع، رنج باطل، پای ریش


(مثنوی، دفتر اول، بیت 2807)

كسی كه می خواهد این فریضه را انجام دهد، باید بداند كه عاقل كار عبث و نابخردانه نمی كند و بذر را در كویر نمی افشاند. اگر انجام امر به معروف و نهی از منكر وظیفه و واجب است، مقدمه ی آن واجب نیز واجب خواهد بود.

امروزه مقدمات آن امر واجب نسبت به گذشته بسیار گسترش یافته است. و لذا شناسایی شایسته ی آن مقدمات فرض است. اگر شخص بخوبی از آن مقدمات آگاه نباشد، چه بسا از كار خود نتیجه ی معكوس بگیرد.


صفحه 278، 279.








    1. سید جعفر شهیدی، «پس از پنجاه سال».